“
سگي نزد شير امد و گفت: با من کشتي بگير! شير سر باز زد و نپذيرفت. سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شير از مقابله با من مي هراسد!! شير گفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم از اينکه شيران مرا مسخره کنند که با سگي کشتي گرفته ام...!
“
سگي نزد شير امد و گفت: با من کشتي بگير! شير سر باز زد و نپذيرفت. سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شير از مقابله با من مي هراسد!! شير گفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم از اينکه شيران مرا مسخره کنند که با سگي کشتي گرفته ام...!