“
جوانی با دوچرخه به پيرزنی برخورد کرد و بجاي عذرخواهی و کمک به او، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود. سپس راهش را کشيد و رفت. پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجو نمود. پيرزن به او گفت: زياد نگرد، مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت. زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد. زندگی حکايت قديمي کوهستان است. صدا می کنی و مي شنوی. پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند.