“
جملات تکان دهنده دکتر علی شریعتی درباره قرآن:
قرآن کتابی است که با نام خدا آغاز می شود و با نام مردم پایان می پذیرد.
کتابی آسمانی است اما ــ بر خلاف آنچه مؤمنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند ــ بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!
کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از ۳۰ سوره اش از پدیده های مادی و تنها ۲ سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست …
کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم انسان با قلم… آن هم در جامعه ای و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست.
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند،
لایه اش مصرف پیدا کرد
وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت
و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت.
از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند،
وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و … شد
و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند
و بالاخره، این که می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.
قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود، همه از هم می پرسند:” چه کس مرده است؟ “
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن!
من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،
یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،
یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته،
یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …
آیا واقعا خدا ترافرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند! …
اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند، مستمعین فریاد می زنند: ”احسنت …!” گویی مسابقه نفس است …
قرآن! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای! حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول ، یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو. آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم
(مرحوم دکتر علی شریعتی، برگرفته از پدر مادر ما متهمیم، مجموعه آثار ۲۲.)
“
در ۲۱ سالگی در تجارت شکست خورد.
در ۲۲ سالگی در انتخابات مجلس شکست خورد.
در ۲۴ سالگی بار دیگر در تجارت شکست خورد.
در ۲۶ سالگی همسر مورد علاقه اش را از دست داد.
در ۲۷ سالگی ناراحتی اعصاب گرفت.
در ۳۴ سالگی در رقابتهای کنگره شکست خورد.
در ۴۵ سالگی برای رسیدن به مقام سناتوری شکست خورد.
در ۴۹سالگی بار دیگر برای رسیدن به مقام سناتوری شکست خورد.
در ۵۲ به عنوان رئس جمهور امریکا برگزیده شد.
نام او《ابراهم لینکولن》است.
اگر تمام این شکست ها را می پذیرفت.
آیا می توانست رئیس جمهور شود؟؟؟
حتما نه.
پس شکست ها را فرصت ها تلقی کنید و هر شکست را یک قدم به جلو تصور کنید.!.....
“
کسی که بسیار میخواند و میداند اما وارد مبارزه برای آزادی نمی شود.
مانند
فروشگاه بزرگی است که بر در ورودی آن نوشته شده
تعطیل است.
“
هیچ درختی به خاطر پناه دادن به کبوترها بی بار و برگ نشده است؛
تکیه گاه باشیم،
مهربانی سخت نیست.
“
مردان بزرگ به خود سخت میگیرند
و مردان کوچک به دیگران.
“
🚫خطرناکترین بیماری تاریخ🚫
😟بیشعورها اعتقاد دارند :
تمام آدم های روی کره زمین وظیفه دارند که خواسته های آنان را برآورده کنند.
در کارهای دیگران دخالت می کنند،
از اینکه دیگران به فکر خودشان باشند ناراحت می شوند.
از مشکلات دیگران خوشحال می شوند. چرا که در این مواقع توجیهی برای اشتباهات خود می یابند.
👈بیشترین حجم نق را در دنیا بی شعورها تولید میکنند:
بی شعورها در موارد زیر غر می زنند:
وقتی که دیگران پولی به دست بیاورند،
وقتی که خودشان پولی به دست بیاورند ؛ درباره این واقعیت که باید برای امرار معاش کار کرد،
درباره طول مدتی که بیکار شده اند ؛ درباره هوا ؛ درباره اقتصاد،
به خاطر کم توجهی بچه هایشان به آنها ؛ به خاطر پرتوقعی والدینشان ؛ برای سیاست های جهانی،
برای اینکه چرا به نظر نمی آید هیچ کس از آنها خوشش بیاید ؛ از دست آدم هایی که مدام در حال غر زدنند.
“
داستان زیبا و آموزنده:-
علم
ثروت
عزت
هرسه باهم رفیق بودند، و با یکدیگر بسیار محبت هم داشتند زمانی فرا رسید که این رفیقها باید از همدیگر جدا میشدند هرسه آنها از همدیگر سوال کردند که دوباره در کجا باید دیدار کنیم؟
#علم گفت: من در مکتب، مدرسه و مسجد دریافت خواهم شد.
#ثروت گفت: من در نزد ثروتمندان و قصرها دریافت خواهم شد.
ولی #عزت خاموش ماند و چیزی نگفت:
هردو رفیق علت خاموشی را پرسیدند، سپس عزت یک آه سردی کشید و گفت؛
اگر من یکبار رفتم دوباره بر نمیگردم....
مراقب باشیم که از همه چیز کرده عزت و شرف بر ما و شما اهميت ولأي دارد.
“
سطح برنامه نویس از نحوه و سوالاتیکه میپرسد بصورت خیلی واضح فهمیده میشود.
و اولین قدم حرفه ای شدن است: یادگیری نحوه ارائه پرش ها و پرشها لازمه هست برای ارائه پروژه و حتی رفع مشکل.
“
خر بر سر بام
روزی اکرم خر خویش را بر سر بام خانه بالا کرد. هنگامی که میخواست خر را دوباره پائین کند، خر از بام پائین نشد. اکرم کوشش زیاد کرد که خر را پائین کند اما موفق نشد. بالاخره اکرم به این نتیجه رسید که خر را به حال خودش رها کند، شاید روزی خودش پائین شود.
بعد از دو سه روز اکرم متوجه شد که خر با لگد به بام خانه می کوبد. اکرم فکر کرد که این بام توان برداشت لگد های خر را نداشته ممکن خراب شود و یک بار دیگر برای پائین کردن خر از بام دست به کار شد، اما هنوز هم برای پائین کردن خر از بام موفق نشد. اکرم در تلاش پائین کردن خر از بام بود که ناگهان خر لگدی به او زد و اکرم را از بام پائین انداخت و خودش دوباره مصروف کوبیدن لگد به بام خانه شد. بام خانه که توان تحمل لگد های خر را نداشت نهایتاً فرو ریخت و خر با مخروبه های خانه به زمین افتید.
اکرم که نظاره گر این حادثه بود با خود فکر کرد و متوجه شد که دیگر هیچگاه خری را در مقام بلندی نباید بالا کند و اگر نه سه اتفاق بد میفتد:
خر به خود صدمه میزند،
خر به کسی که او را بالا کرده صدمه میزند،
و
بالاخره خر مقام را هم خراب می کند...
“
برخي اوقات تصور ميكنيم كه تنفر و كينه از ديگران، به ما فرصتي و سِپری ميدهد كه از خود محافظت كنيم.
🔺 درحالیکه در واقع زهر و سمي است كه از وجود آن آدم به درون خودمان ميريزيم.
🔺در نتیجه، به علت این زهر و سم و کینه و نفرت مدام خشم و استرس داریم.
“
حضرت محمد (ص) می فرماید: که عزت و شرف یک مؤمن پیش خدا بسیار قدر دارد.
“
به شخصیت خود...
بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید...
زیرا شخصیت شما جوهر وجود شما...
و آبرویتان..
تصورات دیگران نسبت به شما است...
“
ﯾﺎﺭﻭ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺶ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ :
ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ .
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ؟!
ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﺎﺭﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯾﻢ . ﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻤﯽ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ!؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﻦ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﻦ ! ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﭼﯿﻪ ؟
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻮﺭﺗﺸﻮ ﺭﻭﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻧﻤﯿﭙﻮﺷﻪ ﻏﯿﺮ ﺳﻮﭘﺮﻣَﻦ😂👍
خدا رحمتش کنه
“
شب ها زیر بالش خود سیر قرار دهید
ترکیبات سولفور و روی موجود در سیر موجب آرام شدن اعصاب شما و کمک به خواب رفتن می شوند .
“
در باب احتمالي بودن و مستقل بودن!
حاکمی کشوری را اشغال نمود، بعد از تاج پوشی بلافاصله به وزیر اعظم دستور داد قوانینی را تدوین نمایید تا با استفاده از آن بتوانیم دهن این ملت را سرویس کنیم.
فردای آن روز وزیر نزد شاه آمد و قوانین را یکی یکی خواند…
1. مالیات 3 برابر فعلی
2. حقوق ربع عرف بقیه بلاد
3. شاه، اختیار جان، مال و ناموس رعیت را دارد
4. گوزیدن ممنوع!
شاه گفت: بند چهارم چه معنی دارد؟
وزیر اعظم گفت: بند چهارم سوپاپ اطمینانی است، حضرت عالی بعدا متوجه معنی آن خواهید شد
جارچیان قوانین را اعلام کردند،
رعیت بعد شنیدن قوانین جدید با خود میگفتند: این که جان و مال ما در اختیار شاه باشد توجیه پذیر است چون امروز صاحب قدرت است، ولی یعنی چه اینکه حتی نتوانیم بگوزیم؟!
از فردای آنروز رعیت بخاطر اینکه از امر شاه نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه های شهر میگوزیدند، جلسات شبانه گوز برگزار میکردند و هر از گاهی که میگوزیدند احساس مینمودند که یک شاهکار سیاسی انجام داده اند،
ماموران حکومت هم مدام در حال تعقیب و دستگیری گوزوها بودند و گاهی به تهکاوی ها و گاهی هم به تشناب های عمومی یورش میبردند و گوزوها را دستگیر میکردند...
روزی شاه به وزیر اعظم گفت: آفرین بر تو حالا معنی سوپاپ اطمینانی که گفتی را میفهمم، چون باعث شده که هیچکس به 3 قانون اول توجهی نداشته باشند.
“
امروز خواستم درمورد معرفی وچگونگی کشت یک نبات بسیار مفید وبارزش اقتصادی با شما صحبت نمایم که اگر در مورد کشت این نبات توجه جدی صورت گیرد میتواند در قطار نباتات بدیل مواد مخدر بعداز زعفران به شمار آید که خوشبختانه این نبات در آب وهوا واقلیم ولایت هرات به خصوص ولسوالی های شیندند وزنده جان فوق العاده مناسب است.
“
شاید بتوانیم بگوییم که غالبا مردم وقتی متنی را میخوانند یا تصویری را میبینند یا حرفی را میشنوند، تنها ۲۵٪ آن را دریافت میکنند و ۷۵٪ باقی مانده صرف برداشتها و فیلترهای ذهنی خود و ندیدن و نشنیدن میشود.
“
برای کاهش وزن در بشقاب قرمز غذا بخورید
👈🏻رنگ قرمز ظرف غذا، باعث تحریک سیگنالهای ترس انسان و کاهش غذای مصرفی میشود
👈🏻بشقاب سفید،با انتقال حس لذیذ بودن موجب پرخوری میشود
“
شما خدا هستید؟؟؟؟
پیرمردی هر روز در قریه شان پسرکی را با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛
روزی رفت و یک جوره کرمچ فوتبال خریده و آمد به پسرک خورد سال گفت بیا پسرم این ها را بپوش.
پسرک کرمچ ها را پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدا هستید ؟
پیرمرد لبش را دندان گرفت و گفت نه پسرجان.
پسرک گفت: پس دوست خدا هستید ،
چون من دیشب فقط به خدا گفتم بوت ندارم...
“
وقتی با افراد منفی روز خود را سپری میکنید انتظار نداشته باشید زندگی مثبتی داشته باشید.