“
(خود را از نظر ایمان و عمل) قوی كنید تا (به خداوند) نزدیك شوید.
“
(زیاد) شوخی مكن زیرا ارزش تو از بین میرود و دروغ مگو، زیرا نور (ایمان) تو را نابود میكند.
“
از بیمار خود، عیادت كنید و جنازههای (برادران ایمانی) را مشایعت نمایید تا آخرت را به یاد شما بیندازد.
“
از جمله چیزهایی كه بخشش (خداوند) را به همراه دارد، داخل كردن خوشحالی، (در درون قلب) برادر ایمانی تو است.
“
از جوانمردی به دور است كه كسی از برادران ایمانی خود سود ببرد. (یعنی آنها را برای رسیدن به منافع خود بخواهد.)
“
از هیچ فتنهای بیشتر از زنان و شراب بر امّت خودم نمیترسم. (مردان بیاراده و سست ایمان به وسیلهی زنان آرایش كننده به گمراهی كشیده میشوند.)
“
اساس عقل (اوج عقل برای نشان دادن فهم اشخاص) بعد از ایمان به خدا، حیاء و خوش خلقی است.
“
اساس عقل بعد از ایمان به خدا، دوستی با مردم است و انجام كار نیك با هر انسان خوب و بدكاری كه باشد.
“
اساس عقل پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم است و هیچ مردی نیست كه از مشورت بینیاز باشد.
“
اگر ده نفر از یهودیان به من ایمان آورده بودند، تمام یهودیان به من ایمان میآوردند.
“
ایمان (همان) شناخت با قلب و گفتن با زبان و عمل به وسیلهی اعضای بدن است. (یعنی اوّل باید معتقد بود، سپس به زبان جاری ساخت و در نهایت آنها را به عمل بیاورد و تنها اعتقاد و گفتن كافی نیست.)
“
ایمان با آرزو كردن نیست (و به دست نمیآید) بلكه ایمان در قلب جای میگیرد و با عمل به حقیقت میرسد
“
ایمان خود را با (ذكر) لا اله الا الله همیشه تازه كنید (با زبان، اقرار به وحدانيّت و یگانی خدا داشته باشید.)
“
ایمان دو نصفه است، نصف آن صبر و نصف (دیگر) آن، شكر (به درگاه خدا با حرف و عمل) است.
“
ایمان هیچ بندهای تكمیل نمیشود، جز اینكه قلب او در مسیر حق استقامت داشته باشد و قلب او از استقامت محروم است، تا زبانش در مسیر حق استوار شود.
“
ایمان، بدون عمل و عمل، بدون ایمان، مورد قبول (خداوند) قرار نمیگیرد.
“
ایمان، عبارت است از صبر و گذشت.
“
با برادر (ایمانی) خود، حیلهگری مكن و او را مورد مسخره قرار نده و (اگر) به او وعدهای دادی، تخلّف مكن.
“
بالاترین عمل، بعد از ایمان به خدا، دوستی با مردم است.
“
بر امّت خودم از چیزی به جز ضعف ایمان نمیترسم. (زیرا بسیاری از گناهان كه مسلمانان انجام میدهند از ضعف ایمان سرچشمه میگیرد.)